سیلام

سیلام به همه

اوممممم یخورده وخ دیگه راحت شروع میکنیم پست گذاشتن

بچه ها در حال حاضر مشغول به سر میبرن

• حسین که در هاوایی به سر میبره
• مهدیار هم در کما به سر میبره
• ابی که کلا در قید حیات نیس
• محمدم که نمیـــــــــــــدونم
• خودمم که دیگه اهم اهم

بنابراین به دلیل گرم بودن هوااا و مشاغل محترم صبور باشید

خب خب یاده یه قضیه کشف شده از خودم رسیدم و اینجا به ثبت میرسونم:

قانون امیرُلف در مورد عبور خانوم ها از خیابان:

خانوم ها هنگام عبور از خیابان به دو دسته جداگانه تقسیم میشوند

یا به چپ و راس نگاه نمیکنن به سرعت از خیابان رد میشن یــا به چپ و راس نگاه میکنن

بسیار یواش از خیابون رد میشن،بعضی وختا هم که رد نمیشنُ برای شادی روحشون باید

بلند صلوت فرستاد البته گفته میشود این قضیه استثنا هم شامل میشود،پس ناراحت خود

نباشید و حرص نخوردید چون همه،خود را جزء استثنایی ها میدونن

:زوده زود به همه ی وب ها سر میزنیم عذر میخوایم اگه نشده سر بزنیم.در اسرع وخت میسریم

:ماه رمضون رو به همه ی عزیزان تبریک میگم،همین!

(خودتی)

تولـــــد

همینجوری

سلام علیکم و رحمته الله

خوبید خواهران و برادران؟زندگی بر وفق مراده؟

خب این تابستون هم شروع شدش(میزاشتی سه ماه دیگه می گفتی)

خب بگذریم.بریم سراغ شب نشینی چن شب پیش:

زینگ زینگ...کیه؟حسینم دَر رو باز کو

بیا تو حسین بیا جانم بیا تو

نشستیم حرفیدیم دیدم بچه خیلی گشنشه بلن شدم 

از خودم اشپزی در کنم.اون ته مها یخجال چنتا گوشت دیدم

که باکتری ها داشتن تمومش میکردن ازشون گرفتمو

هر چی دنبال سیخ گشتم پیدا نکردم و خلاصه یجوری سرخوندیمش

اینم ضیافت اون شب:

بچه ها سر بزنید

من اومدم

سلام به همه بکس وبلاگی گل،من اومدَممممم!هوووراااااااااا......بلاخره بلاگ اسکای هم تصمیم گرفت متحول بشه!

(خو الان یکی نیس بهش بگه این چه وضعه متحول شدنه!)

حالا بریم سراغ بَکس:

نمیدونید تو این مدته که ندیدمتون (منظور پست گذاشتَنامه) چقد دلم واستون تنگ شده! (شما هم همینطور!هه هه هه)خلاصه از همه ی اونایی که در غیابم مرا با نظراتشان،ایمیلها،اس مِس ها و...  تنها نذاشتن کمال تقدیرُ تشکر را مینمایم.

راسی چه خبرا؟؟شماها بگین؟

شنیدم بعضی ها که نام نمیبَرَم (مهدیار،امیر،الهام) با اومدن فصل گرما کولراشونو روشن کردن!خخخخ فک کنم خیلی حرفیدم!راشم(پاشم) برم سراغ عکسِ که میخام بزارم......

اینو باش:

1- کجا ای جیدیدَ!؟هاااااااا؟؟

2-پنیر واقعی اینه؟! ینی اون پنیرای قالبی که میخوریم واقعی نیس!!؟چــــــی میــــــگــــــــــــی؟

بچه های خیابانی 2

چشامو میبندم اولین چهره ای که از بچه های گروه میاد تو ذهنم مینویسم:

بچه های خیابونی

چشامو میبندم اولین چهره ای که از بچه های گروه میاد تو ذهنم مینویسم:

+:حماسه آفریدیم دیروز،هر کی به یه نیتی رای داد....ایرانِ من سربلند باشی(بلد نبودم پرچمه ایران چه رنگیه خخخ)

+:قراره این وب خیلی تغییر کنه.کلی جاهاش نصفه کارس!نچ نچ نچ بعضی جاهاش داره خاک میخوره

+:                                      صعود تیم ملی کشوره عزیزمون ایران به جا جهانی 2014

برزیل رو به همه ی هم وطنام تبریک میگم...خیلی خیلی بعد از

سالها از این قضیه خشنود شدیم...نگا چقد خشنودیم:(در این حد)

تفلد تفلد تفلد

امروز من و حسین نشستیم(امیر وایساده) باهم بپستیم هووووررااااا!میخوایم تولد بگیریم واسه یه بچه ها اوم اوم.خانوما اقانون بفرمایید تو ادامه مطلب اینجا واینستید مامور پامور زیاده...بدو بدو

امیر:وایسا ببینم خانومکارته وی آی پی مای پی داری؟کوش ببینم...(دارم میبینم کارتتو) خب شما میتونی بری تو

فیشت فیشت(دارم حسین رو صدا میزنم)پسر بپر ماشینِ خانومو پارک کن!خخخخخ

حسین:دوباره چِشت به یه خانوم افتاد؟بیا برو تو