دو اکتشاف بزرگ ما

سلام .نماز روزه هاتون قبول حق....امیدوارم که بهتون سخت گذشته باشه روزه گرفتن

خوب بگذریم ما تو این چند روز به دو اکتشاف بزرگ دست پیدا کردم.

اولیش اکتشاف نیست!یه عقدس.که چند ساله آرزوشو دارمدیدی تو اتوبوسای

بین شهری و «وُلوُو» و "از این vipـها"....کلا فهمیدید چه اتوبوسایی رو میگم دیگه؟!

این کلید ملیدا هست که بالای هر صندلی هست.همونا که باد کولر و ولوم صدا و چندتا کلید

دیگه هم داره .یه کلید هست که عکسِ یه فنجونه چایِ روشِ....دیدید؟؟

عقدمون دقیقا همینه! که واسه یه بارم شده این کلیدِ لامصَّب رو بزنیم ، یکی واسه ما

یه فنجون چایی ای یه لیوان آبی بیاره...اصلا یکی بیاد بگه مگه مرض داری دست به اینا میزنی.

نمیاد که نمیاد.این اولیش بود....دومیشم مربوط به همین شبای احیا میشد

من نمیدونم چرا انقد میچسبه تو مسجد وسط مراسم احیا و زنده داری و گریه،با دوستات بشینی

حرف بزنی!.روزِ روزش با هم حرف نمیزنیما!همچین که پامون به مجلس احیا میرسه

هر چی حرف نگفته از چندین قرن پیش تا حالا داشتیم رو باهم مورور میکنیم

هر چی یَم ادم خودشو میخواد کنترل کنه نمیشه!!!

           ...........................................................................................................

پیام تسلیت زلزله زدگان+عکس تکان دهنده زلزله زدگان تو ادامه مطلب...

ادامه مطلب ...

شب های قدر در جمکران

سلام.....ایام شهادت حضرت علی(ع) تسلیت.

شب نوزدهم ماه رمضون رو که ماها رفتیم جمکران.وای چه صفایی داشت...جاتون خالی

انقدرم خوشگل شده بود.....دیگه نمیدونم چی بگم.چند تا پست نظر سنجی بود میخواستم بزارم

که بعدا میزارم.اخه الان شهادته.تو رو خدا تو این شبا مریضا رو دعا کنید

اینم یه عکس قشنگ از مسجد جمکران:



پیام یه کاشونی


ممد جو ، مَ اَلا چاررام ، یِ دو تو نو بِسو ،مَ مَلوم نی بِرِسَم نو بِسونَم ،

سُفرِ رو پَ کو ، چایَم دَم کو ، بِبی اگه قَ نی بِسونَم.

ترجمش:

محمد جان ، من الا چهار راهم، یه دو تا نون بگیر ، من معلوم نیست

برسم نون بگیرم ، سفر رو پهن کن ، چایی رو هم دم کن ،

ببین اگه قند نیست بگیرم

بعدا نوشتم:

(بدلیل استقبال دوستان از گویش کاشونی چند پستی از

ضرب المثلا و تیکه کلامشونو میزارم)


تولد مهدیار

سلام از همه این چیزا که بگذریم تولد دوست خوشتر است.

11 مرداد یه سالی، بود که یه موجود عجیب به خلقت پیوست و تمام لحظه های خوش و خرم رو از

زندگی دیگران سلب کرد و اون روز بود که دیگه مردم طعم واقعی زندگی رو حس نکردن!

این موجود هر روز بزرگ و بزرگتر شد تا جایی که دیگه سرش به سختی دیده میشد

پس از گذشت زمان او کم کم راه رفتن را یاد گرفت و اولین کلمه ای که گفت .......چیزی نگفت

او بیشتر نگاه میکرد! سال ها امد و رفت تا اینکه او بالاخره....بالاخره چی؟؟....بالاخره هیچی!

او هیچ تغییری نکرد!....در اوایل دوران دانیاسورها بود که ناگهان متوجه شدیم او می تواند....

نه !!!! او نمی توانست او هیچ کاری نمیکرد و فقط بزرگ و بزرگ تر میشد تا جایی که جک برای

رفتن به قصر قول ها در اسمانها، دیگر نیازی به لوبیای سحرآمیز نداشت!

دیگر او انقدر بزرگ شده بود که...................................................................بزرگ تر می شد

ناگهان در یک شب تاریک و ترسناک و بارونی اتفاق بسیار بزرگی افتاد و او لب به سخن گشود:

اُ اُ اُ اُ اَ اَ اَ َ....اُ اُ اُ اُ اَ اَ اَ اَ(صدای گریه)......او دهنش را باز کرد، طوری که میتوانستی حرکت گُلبول-

های خون را در کف پایش ببینی!!!!

او کودکی بیش نبود..........نیست........ نخواهد بود

او از همان بزم تولد مغزش را اجاره داد به یه کِرم گچ خور!!!....چند سالیست او میخواهد

مستاجرش را بیرون کند اما پول پیشی را که از کرم گچ خور گرفته است را ندارد پسش بدهد

او همچنان در سن طفولیت به سر میبرد......از همه ی دوستان خواهشمندیم برایش دعا

و ارزوی داشتن کمی مغز به جای گچ نموده............................به امید روزای غیر ممکن

خوب بگذریم اون بالایی ها رو گفتم بخندیم یه کم دوره هم باشیم.....هِر هِر خندیدیم

11 مرداد تولده کسی نیست جــــــــــــــــــــــــز...!!!!....مهدیـــــــــــــــــــــاااااااررررررررررررررررر

این شما و این هم دوستِ موقع هایی که حوصلت به هیچ ادم فهمیده ای نمیرسه و دوست داری

یه ادم نفهم کنارت باشه که نتونی بهش تکیه کنی

شرمنده من نمیتونم جدی باشم...دستِ خودم نیست و در اخر :

...تولدت مبارک...

(پست ها جای خالیه شما را پر نمیکنن.....وزارت فرنگ و اشرار حیوانی)

عکس کیک و یه چیز دیگه تو ادامه مطلبه....ببینید


ادامه مطلب ...

حرم خدا

بنابر روایتی و بنابر فرمایش حضرت امام:

ذل حرم خداست،در حرم خدا غیر خدا را نباید راه داد

چند وقته که فکر میکنم به جمله ی اماممون

همون که تو انقلاب بوده سراج راهمون

دل حرم خداست و بس،غیر خدا راه نداره

دو دو تا چار تاس بخدا،دیگه منو ما نداره

وقتی خدا توی دله،جانیست برای دیگری

همون که وقتی نباشی،میره سراغ دلبری

همون هایی که یه روزی،یه دل نه صد دل عاشقن

فردای اون روز که میشه،انگار که صد سال فارغن

همونایی که تو دلاشون،اصلا خدا سهم نداره

روشنه این دلا اصلا به خودشون رحم نداره

چند بار و تا کِیما میخوایم دنبال دل پر بزنیم؟

حالا دیگه وقتش نشده به دلامون سر بزنیم؟

شده بپرسیم که چرا عشقای ما دنیائیه؟

چرا دلامون تاریکه؟فکر دلا هر جائیه!

ترسم اینه یه روز بیاد بگن که خیلی دیر شده

آخه جوونیش که گذشت پیر و زمینگیر شده

خوش به حال اونایی که عمریه محترم شدند

دلایی که با چشم باز واسه خدا حرم شدند

شاعر:س.م.س   

     

س.م.س یکی از بچه های محل و فامیلمونه....این شعرم ماله اونه که با اجازش گذاشتم   

برنامه ی این شبا

طرح اَذان تا اَذان

برنامه ی شبای ماه مبارک رمضان ما به این شرح است:(البته همه نه)

ابتدا افطاری را خورده سپس شروع به دیدن فیلم های بی سر وته !ببخشید! پیام های بازرگانی 

بی سر و ته میکنیم البته قبل و بعد و وسط پیاما یه چیزایی مثل فیلم میزارن

انگاه بعضی از دوستان به قرائت قران میروند و بعضی هم در خانه یا بیرون از ان ولووو میشوند

اخره شب کمی در شهر دور زده به طوری که باعث به هم خوردگی حال دوستان نشود

سپس بعد از گذشت از ساعت 12 به خونه ی یکی از دوستان تِلِپ شدن رو به جا آورده

و در این زمان برنامه اصلی شروع میشود: یا بازی مهیج و رژیمی ، پر جنب و جوشِ گُل یا پوچ

رو به صورت خیلی حرفه ای و بدون تماشاگر انجام میدهیم یا سیستم میبریمُ فوتبال 2012 بازی

میکنیم البته این بار با تماشاگر های زیاد جوری که تو ورزشگاه جا سوزن انداختن نیست!!

و یا فعالیت های دیگه که یا از گفتشونم معذورم یا از ریا شدنشون....

سپس هر کس به خانه ی خود رفته و سحری خورده کمی موزیک گوش داده انگاه سَر بر روی متکا

نهاده و خور خور میخوابیم اینجاست که برنامه ی اصلی طرح اذان تا اذان شروع میشه ؛شما باید

تو این برنامه تا افطار بخوابی....میبینید چقد سخته؟....فعلا تا 4 و 5 بعد از ظهر پیش رفتیم

انشالله تا پایان ماه مبارک این برنامه رو به طور صحیح اجرا خواهیم کرد...

عکس نیاسر

اینم از عکسای نیاسر که گفتم میزارم

نظرات و انتقادات شما ما را در هموار ساختن نمیدونم چی چی یاری خواهد کرد.


هر کس عکسا رو نمیتونه ببینه(یعنی قابل روئیت نیست واسش) تو ادامه مطلب گذاشتم ببینه ادامه مطلب ...

چه جالب غلط کردم....ایول!

خدایی فقط نیگاه کن به این پستا.....چیه اخه!!

خدایا این چه فامیلیه ما داریم...خودت یه خوبشو قسمت مون کن

فک کنم یه جا نت پیدا میکرده بعد مینوشته دَر میرفته که همش تو دو-سه خطه

میگه میخوام کافی نت بزنم...بابا به این جارو اَم نمیدن جلوشو تمیز کنه(البته خر شانسه)

حالا ما که بدمون نمیاد دوستمون به جایی برسه فوقش همش اونجا تِلِپیم...همین


از همه اینا که بگذریم موضوعات وبش منو کشته


قالبش معلوم نمیکنه چی نوشته ولی اینو نوشته"عکس(0)"...اخه بگو مگه کِرم آسکاریس داری

که بیخودی موضوع وب مینویسی وقتی یه پستِ عکسم نداری...هااا؟؟؟


ریز نوشت:مهدی جان کجا به این زودی مدرک میدن؟!،قربون دستت ادرسشو بده میخوام

مدرک فیزیک هسته ای بگیریم

بچه ها اگه شما هم مدرک میخواید بگیدا...اصلا بگیم برامون بیاره،ها؟چطوره؟؟

اینم وبلاگش:کنترل A