قصه ی صبح

سلام....نه ببخشید اول باس بگم:

قضیه من و نبودنم:


یکی بود یکی نبود ولی دوس داش باشه.غیر از خدای مهربون "هیچکــس" نبود.....بود؟!

یه روز که من داشتم تو نت وَر میرفتم یهو دیدم که دیگه وصل نمیشه انگار مودمم سوخته بود

ولی چی بچه ها؟؟.....نسوخته بود.خلاصه بچه ها ما گفتیم حتما تو خط یه مشکلی پیش اومده

رفتیمو برگشتیم دیدیم(اصلا از فعل استفاده نمیکنم!!)هنوز قطعه...بعدش من تصمیم گرفتم که

به پشتیبانی یه تِلی بزنم:

من:الو سلام

اوشون:سلام شاتل بفرمائید!

_خانوم ببخشید اینترنت من ظهر تا حالا قطعه مشکلی پیش اومده؟

_شماره خططون رو بفرمائید!

_...422

_چند لحظه صبر کنید(در اینجا اهنگ انتظار پخش میشود)

(بعد از چند ثانیه)

اوشون این بار مرد:بله بفرمائید!

_اقا نت ندارم قطع شده!!

_شماره خططون!؟

_

خلاصه واستون میگفتم من انقد زنگ زدم  و حرفای تکراری زدیم."همشَم بهم میگفتن باهاتون تماس میگیریم" .که دیگه اخریا داشتم خیلی باهاشون خودمونی

میشدم(6 روز بعـــــــد):

من:سلام جیگر...چطوری ؟....چرا دیروز هر چی میس انداختم تِل نزدی؟

اوشون : (اینو باید یه جوری بخونی که رژش پاک نشه)امیر جون شرمنده به خدا!خطم مونده

بود تو ترافیک....نتونستم به موقع بهت میس بزنم

_:راستی چی شد؟...من هنوزم نت ندارما

_:شماره خطِت؟

_:(...بوووووق)

خلاصه بچه ها اون موقع بود که من انقد رفتمو اومدم از این سوراخ به اون سوراخ

که اخرشم نفهمیدم مشکل از کجا بود خودشونم نفهمیدن

بالاخره مجبور شدیم دست به دعا ببریم و از خدا طلب نت کنیم

که خدا روی منو زمین ننداخت همچین محکم کوبید زمین!!!.....(خدایا ببخشیدا)

از دوشنبه تا دوشنبه نت نداشتم.که بالاخره معجزه الهی شد و نت به خانه ی قلب ما بازگشت

وااااای نمیدونی چقدرم بزرگ شده بود بابا به قربونت بره نت کوچولوی من...

خلاصه بچه ها قصه ی ما به تَه رسید کرو کُدیل تک شاخ امریکای جنوبی به خونش نرسید

راستی اون کلاغم دیگه کارتون خواب شده بیچاره...

خلاصه بچه ها منو ببخشیـــد!!....میبینید که به چه بیماری مبتلا شدم!! شمام اگه یه هفته نت
نداشتید میشدید مثل الان من.....البته سعادت میخوادا

خلاصه بچه ها......

                                                                                                   خلاصه بچه ها......



چه خبراا؟؟


سلام عرض میکنم خدمت همه به خاطر این تاخیر ما رو ببخشید.....

امیدوارم تابستون خوبی رو شروع کرده باشید خواب حالا بهتره بریم سراغه خبرا:


اول خودمو بگم که امروز از شر این بلای پایان ترما یه بار دیگه راحت شدیم اخرین امتحانمم

فیزیک الکتریسیته و مغناطیس بود که خیلی سخت بود ولی نمره ی قبولی رو میگیرم


دوم بریم سراغ محمد جواد که قرار بود یه انیمیشن باحال درست کنه بخندیم و چند صباحیست

رفتن اون بالا بالاهای شهر می شینن... و ما کمتر ایشون رو زیارت میکنیم


سوم بریم سراغ مهدیار که وبلاگش تار عنکبوت زده،حالا تازه مثل مخش شده اخه مخشم تار

عنکبوت زده...خدا رحمتش کنه،این روزا که همش دنبال پارکورِ ، امتحاناشم 28 تموم شده بود

البته نباید زیادم خوشال باشه چون شهریور انتظارشو میکشه


چهارم حسینِ که اونم در حال حاضر که من دارم اینو مینویسم سر جلسه امتحان نشسته داره

دو تا امتحانو همزمان میده که البته اینم از مزیتای انتخاب واحدای بالای 20 تاست....البته

ششم راحت میشه



پنجمیشم حمیدِ که به تازگی ازدواج کرده.....الکی الکی خودشو بدبخت کرد

هِی خدا بهش صبر بده....خیلی وقت هم هست که ازش خبر ندارم


ششمم که ابی جون خودمونه که کلا با سیاست دست و پنجه نرم میکنه و در حال حاضر در

حال مدیریتِ کارخونه قالی بافی اران و بیدگلِ ،و هرزگاهی هم رویه ما به جمالشون روشن میشه

جناب مدیر رو می بینیم


هفتمم که دیگه هیچی .... کسی دیگه نمونده تموم شد همینا بودیم که گفتمراستی

دوستانی که نمیدونن این اسما کی هستن باید بگم که اینا همین بچه های گروپSTREET اَن

جوجه فِک کرده ما کَمیم


چند روزی بود خبری در کل سایت ها مبنی بر اینکه خواننده رپ و راک(که همتون میشناسیدش)

اهنگی رو خونده که به امام هادی و امام زمان توهین کرده

من و بچه ها یکی از اونایی بودیم که اهنگ های این ملعون رو گوش میکردیم

البته من خودم کمتر گوش میکردم ....بقیه گروه خیلی گوش میکردن

اینجور که از سایت ها و اینا پیداس انگار حکم کشتنشم صادر شده و جایزم گذاشتن براش

همون بهتر که بمیره........تو بعضی از سایتا که حکم این ملعون خویس رو نوشتن وقتی ادم

نظرات سایت رو میخونه میفهمه ادما چقد با هم فرق میکنن

یکی مدافعه اون ملعونه یکی مخالف. یکی میگه فقط خدا یکی میگه....

خدایی برید به این آدرس و نظراتشو بخونید...ادم شاخ در میاره از دست این بشر ها

 و در انتها تنها کاری که از Street Group برمیاد اینکه:



امیدوارم با این کار دل امام زمان رو شاد کرده باشیم...

Street Group



سلاااااام....دوست عزیزی سوال کرده بودن که اون قضیه ای که من تو "یه چیزایی در مورد گروه ما"

نوشته بودم که" Street "  رو خیلی باحال این اسم رو انتخاب کردیم واسه گروه...چیه؟

خواب قضیه از این قراره که:

 شهریور تابستون 87 بود که ما با یه کاروان رفتیم مشهد....اونجا ما چهار تا بودیم که تو یه اتاق با ویویِ رو به

کوچه.که من بودم و محمد جواد و حسین و امید که الان دیگه امید پیش ما نیست

و فرار کرد رفت پاریس،الانم سوئده

خوب بگذریم...کجا بودم...اهان،اینو میخواستم بگم با اونایی که اومده بودیم(کاروان)همه بسیجی و روحانی

بودن...برا هر اتاقی یه اسم میزاشتن و رو دَر اتاق ما کاغذ چشبوندن"گروه معرفت"

بعد یهو ما گفتیم بیاید اسم گروه خودمونو عوض کنیم(اون روزا خیلی شیطون بودیم)

هِی فک کردیم چی بزاریم اسمشو....بعد از کلی کلنجار رفتن با هم ، بالاخره رفتیم یه ماژیک گرفتیم و رو کاغذ

نوشتیم"Street Group" و چسبوندیم به دَر اتاق _ حالا فک کن بین این همه بسیجی و  روحانی رو یکی از دَر اتاقا

نوشته شده باشه"Street Group" _ البته چون ما رو در واسی داشتن زیاد چیزی نگفتن،از اون روز بود که هر وقت ما رو میبینن میگن بچه های Street Group...........یادش بخـــــــــــــــــیر


پ.ن:

پونزدهم تولد یکی دیگه از هملینکی های عزیز بود به نام یگانه با وبلاگ"دنیای خنده"

با دیرکرد تولدشو تبریک میگم و این شکلکا رو تقدیمش میکنم:


بازم تولــــــــــــد

بازم تولد داریم....دو سه روز پیش تولد یکی از بچه های گروه به اسم حمید بود.مانم رفتیم

بیرونا واسش تولد گرفتیم و اون مراسمی که عقده شده بود برامونو اجرا کردیم همون که کیک

رو میزنن تو صورتش...چه حالی داد...تموم صورتشو کیکی کردیم

اصلا من نمیدونم چه جوریه تو این ماه انقد تولد داریم....بازم تولد داریم

اینم عکسه کیکی که زدیم تو صورتش البته همشو نه....گذاشتیم نصفشو بخوره بعد زدیم

تو صورتش.....


روز معلم هم که گذشت اینو میخواستم دیروز بگم

از برادر کوچیکه ی حسین پرسیدم برای روز معلم چی خریدی واسه معلمتون

در اومده میگه:مگه اون روز دانش اموز چیزی واسه من میخره که من واسش بخرم

خیلی از حرفش خوشم اومد.....ولی خدایی بچه های امروزی چقد حاضر جواب و توقعی هستن


بزرگترین رویداد جهان

  

سوم اردیبهشت مصادف با زمینی شدن من رو به همه جهانیان تبریک عرض مینمایم

به احترام این روز بزرگ و تاریخی،یک دقیقه هر چی دستتون هست رو رها کنید و برخیزید

و کمر را تحت زاویه 360 درجه بچرخانید توصیه میشود این کار را با اهنگ بابا کرم انجام دهید

که با این کار سالروز زمینی شدن امیرحسین خان را بزرگ پنداشته اید

از همه کسانی ما را در این کثافت کاری یاری نموده اند،پیگرد قانونی خوهد داشت.

امروز دوست عزیزی مرا خوشحال نمود که در کلبه در درویشی خودش ،چند صبایی دیسکو

به مناسبت این روز فرخنده به راه انداخته است.برای مشاهده ان به ادرس زیر قدم بزنید

در این روز بزرگ فرصت دونستم از همه شماها تشکر به عمل بیارم.بسی سپاس همراه شادباش

.امیرخان کیست در ادامه مطلب..

ادامه مطلب ...

سرکار بودیم

سلام...نمیدونم یادتون میاد یا نه!

بچه که بودیم یه بازی میکرو بود که خیلی هم معروف بود و همش بازی میکردیم اینم عکسش


                      


یادتون اومد؟؟

حالا میخوایم این بازی رو تحلیل کنیم این بازی اینجوری بود که پرنده ها از پشت بوته ها بلند میشدن بعد ما باید اونا

رو با تفنگ که به دستگاه وصل بود میکشتیم اخر سَرَم اون سگه نشونت میداد چندتا کُشتی....خواب از این که

بگذریم میخواستم بگم که چه جوری بود که ما با تفنگ اونا رو میکشتیم؟ یعنی چه جوری پرنده ها رو با یه تفنگ که

فقط با یه سیم به دستگاه میکرو(اتاری)وصل بود اونا رو نشونه میگرفتیم و تو هوا میزدیمشون؟؟!!

در صورتی که امروزه تازه میبینیم که دستگاه های حسگری اومده که به دست و پات میبندی و

به وسیله اونا بازی میکنن

چه با دقتم نشونه میگرفتیم.....سرکار بودیم عجیب

اسم فامیل استیریتی

ما اینجوری اسم فامیل بازی میکنیم